خلاصه رمان:

داستان درباره ی رُهام پسری خود شیفته و مغرور است که مدرک‌ پزشکی خود را در آمریکا گرفته است. بعداز مرگ پدرش برای اداره ی بیمارستان بزرگ او، به‌ ایران برمی‌گردد. رهام اعتقادی به عشق ندارد و آن را ضعف می نامد ولی روزگار او را چنان عاشق می کند که حاضر است برای رسیدن به عشق خود از هر راهی استفاده کند ولی متاسفانه...

خلاصه رمان:

زهرا در کافه دوستش مشغول کار و زندگی است و در یک سفر به همراه دوستان دانشگاهی اش در کیش با مرد متعصب و غیرتی عرب تباری به نام ارکان آشنا می شود که برنامه هتل و گردش زهرا را خودش نقشه ریزی کرده، چون مدت ها است که به او علاقه مند و زیر نظرش دارد، ارکان از عشیره ای سرشناس است که به خاطر کینه و دشمنی برادر بزرگش از خانواده دور است و...

خلاصه رمان:

دلارای دختر خانواده داری، که عاشق الپ ارسلان می‌شود، مردی که هر روز عاشق یکی شده و ثبات اخلاقی ندارد! دلارای خودش را به سبک خیابانی ها درست می‌کند و سر راه ارسلان می‌رود تا او را عاشق خودش کند، ولی حواسش نیست این مرد سنگ تر از این حرف هاست و فقط طبل رسوایی خودش را بلندتر می‌کوبد...

خلاصه رمان:

حـکایت دخـتری شکننده و آرام است که گردونه روزگار چنان بر این دختر می تازد که به اشتباه تاوان بی آبرویی کسی دیگر را از او می گیـرند و ناچار می شود با جنینی در شکم، بدنبال پدر بچه اش برود پـدری که خود نوعروسی در خانه دارد...

خلاصه رمان:

رها چـهل روز بعـد از اینـکه همـسرش را از دسـت مـیدهد، هـنگامی که بر اثر ضـعف بیهـوش و توسط (کیان) به بیـمارستان برده می شود در کمال نابـاوری مـتوجه میـشود که باردار است، حـالا او مانده و تنهایی و فرزندی که در شکم دارد بدون کار و...

• ثبت نام
• بازیابی رمز عبور

• جدید ها
• نظرات
• تگ ها