دانلود رمان نارون های سرخ از منا معیری با لینک مستقیم
قسمتی از داستان رمان نارون های سرخ :
آلا از نیم ساعت قبل، مدام بین اتاق خودش و اتاق او در حرکت بود.
ـ ای بابا! پـس اون لاک سرخابی من کجاست؟ مامان مرسی، لاکمو ندیدی؟
برای خلاصی از رژه رفتن آلا کشوی لاک ها را باز کرد و به آشفـتگی اش نگاهی انداخت.
ـ بیا یه چیز دیـگه بزن، مرسده خوابیده بیدارش نکن. کنارش سر داخل کشو برد و زیر و رویش کرد و بیشتر از قبل به همش ریخت.
ـ نخوابیده باشـه عجیبه. این خوبه؟ لاک زرد تخم مرغی را نشـانش داد.
هیچ تشـابهی بین سرخابی و زرد نبود اما سـر تکـان دادو تاییدش کرد.
ـ خوبه. همینو بزن.
نمی خواست آلا در جریان ناپـدید شدن پدرشان باشد.
حداقل تـا زمانی که اطلاعات کافی و معـتبر به دست می آورد باید او را از این نگرانی دور نگه می داشت.
بـه آلا گفتـه بـود کـه پدرش برای کاری در مشهد ماندگار شده و قرار است بعـدا تمـاس بگیرد.
انگـار آلا هـم در همـین حد روی بهرام به عنوان پدر حساب باز می کرد که بی هیچ توجه خاصی تنهـا سـر تکان داد و برای رفتن کنسرت به تکاپو افتاد.
این بار بین پوشیدن تونیک و روپوش جلو باز مردد مـانده بود و جوری به لباس ها نگـاه می کرد که انگار منتظر وقوع معجزه ای بود تا لباس ها به حـرف بیایند.
کلافه روی دسته ی کاناپه ی گلدار تکیه داد.
ـ آلا؟
ـ هوم؟ دم و بازدمی گرفت و به ساعت مچی اش اشـاره کرد:
ـ اگر تا یه ربع دیگه حاضر شدی که هیچ، اگر نه…
قبل از آن که جمله اش را تمام کند آلا از جا پـرید. خوب متوجه ی تهـدیدش شده بود.
ـ باشه… باشه… باشه. تموم شد، هـمینو می پوشم. تونیک سفید با ترنج های آبی را نشانش داد . گفت: سر یه ربع حاضرم. قول می دم. دسـت به سینه نگـاهش کرد و تهدیدش را با نشان دادن دوباره ی ساعـت عملی کرد.
ـ فقط یک ربع. آلا مظلوم سر تکان داد…
برای دانلود رمان نارون های سرخ ابتدا باید این رمان را خریداری نمایید.
شما می توانید نسخه اصلی و کامل این رمان را از طریق درگاه بانکی زیر خریداری نمایید.
قیمت ۲۹,۰۰۰ تومان
پس از پرداخت موفق لینک دانلود رمان برای شما فعال و نمایان خواهد شد.
جهت ارتباط با ما کلیک کنید
پدر تارا ناپدید می شود و مسئولیت خواهر ناتنی و همسر پدرش به عهده ی او می افتد، تارا با تمام توان خود را برای پیدا کردن پدرش به کار می برد! او در همین پیگیری و جست و جوها متوجه می شود که پدرش یک خانواده ی دیگر هم داشته است و...