دانلود رمان میراث هوس از نویسنده مهین عبدی
بخشی از داستان رمان میراث هوس :
وارد اتاقم شده و قبل از هر کاری شماره یگانه را گرفتم. -بگو.
در اتاق را بسته و نفس عمیقی کشیدم و بعد رها کردن نفس حبس شده ام گفتم: به کجا رسوندی؟
بیخیال و خونسرد جوابم را داد: چی رو؟
چشمانم را گرد کردم: همون فیلمارو!نچی کرد: داره درست میشه دیگه.
با تردید و نفسی که به یکباره تنگ شده بود پرسیدم: یعنی چی که داره درست میشه؟ به کی دادی درست کنه؟ مگه… مگه خودت درست نمیکنی یگانه؟
کمی مکث کرد: خب یعنی دادم به مسیح اوکی کنه…
نمیدانم نفس میکشیدم یا نه اما باور حرفی که یگانه زده بود را نداشتم.
فیلمی که درونش من به نمایش درآمده بودم آن هم نه با وضع مناسب دست مسیح برادر یگانه بود؟
مسیحی که من با او نشست و برخاست کرده و رفت و آمد داشتم؟
به زحمت کلمات را از میان لبهایم بیرون ریختم: تو… تو چیکار کردی یگانه احمق؟ الان… الان مسیح ببینه… چه فکری در مورده من میکنه؟
وای یگانه… برو تا دیر نشده… برو بگیر ازش خواهش می کنم!
صدای او هم دردمند بود: بخدا تقصیر من نیست کمند داشتم برات میزدم…
برای دانلود رمان میراث هوس ابتدا باید این رمان را خریداری نمایید.
شما می توانید نسخه اصلی و کامل این رمان را از طریق درگاه بانکی زیر خریداری نمایید.
قیمت ۲۹,۰۰۰ تومان
پس از پرداخت موفق لینک دانلود رمان برای شما فعال و نمایان خواهد شد.
جهت ارتباط با ما کلیک کنید
تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینههای برجسته و عضلانیِ مردانهاش قلاب شد. انگشتانم سینههایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی رابطه داشته که...! باورش نداشتم این حقیقت تلخ را اما... حالا من هم مثل خودشان بازی میکردم! -فکر نمیکردم رابطه با تو انقدر از نزدیک جذاب باشه! انقدر نزدیک و دور از اون تماسای تصویری و چتهامون! تکانی خورد و دست روی دستهایم گذاشت...