رمان استار سایت دانلود رمان
دانلود رمان های جدید و پرطرفدار ایرانی
رمان استار سایت دانلود رمان

دانلود رمان ارس و پریزاد از زینب رستمی با لینک مستقیم

رمان ارس و پریزاد نسخه pdf و فایل قابل اجرا روی اندروید و آیفون

رمان ارس و پریزاد

قسمتی از داستان رمان ارس و پریزاد :
سه سال قبل جفت دست هایم را گرفته بود و از چشم های باصلابت و گیرایش التماس و عشق می چکید.
دوستم داشت، خیلی بیشتر از جانش و این را همه می دانستند و من جان می دادم برای «پناه» گفتن های از ته دلش که لبریز از احساس و مردانگی بود.
همان زمستان من رفته بودم و بعدها فهمیدم گاهی رفتن دست خودمان است و برگشتن دست خداریا، دست روزگار، دست تقدیر…
امشب اما آخرین فرصتم بود. باید از جهنم خلاص می شدم و برمی گشتم.
گلویم به خس خس افتاد از شدت دویدن، پهلویم تیر می کشید.

دما عجیب پایین بود و لب هایم از خشکی ترک برداشته بودند.
به سرعت برق و باد از کنار ماشین آلات و تجهیزات بندر ریبنی گذشتم. قفسه ی سینه ام بالا و پایین می شد.
باید تا قبل از روشن شدن برج نوری و آژیرها از منطقه ی محافظت شده عبور می کردم و خودم را به اسکله می رساندم.
در یادداشت نوشته شده بود که باید به موقع آنجا باشم.
مرد آشنایی قول کمک داده بود.

یک لحظه برگشتم عقب چندین مرد با حالی آشفته و عصبی توی تاریکی می دویدند. همه کلاه های پشمی و چکمه های بلند مشکی داشتند.
اسفندماه بود و روسیه زمستان های سختی داشت.
آب دهان بلعیدم، نعره ی مردها مو به تن آدم راست میکرد. حین دویدن طره مویی را از جلوی صورتم کنار زدم.
صدای نفس های خودم را می شنیدم، صدای قلبم را، هم تشنه بودم، گرسنه بودم، زخمی بودم و بیشتر از همه ی اینها دلتنگ بودم.
دلتنگ مادر، دل تنگ ایران، دلتنگ مردی که قرار بود قلبش خانه ام باشد.
ذهنم وحشیانه کشیده شد به بهمن خاطره انگیز گذشته، او لحظه ی آخر با یک دنیا عشق و نگرانی گفته بود:
این دل رو بعد خدا سپردمش به تو پناه… امانت دار خوبی باش و زود برگرد.

و هیچ وقت نفهمید برای نگه داشتن امانتش چه طور خودم را به آب و آتش زدم.
سه سال کم نبود. سه سال یک عمر بود برای منی که سه هزار بار جان دادم تا زنده بمانم!
حالا تبدیل شده بودم به کوچه ای فراموش شده که سالی یک بار هم رهگذری از آن رد نمیشد و یاد او همان عطر یاسی
بود که گهگاه می پیچید توی این کوچه ی غریب…

  • اشتراک گذاری
خلاصه رمان

امیر پارسا جواهریان مرد مذهبی و جذابیه که همه ی مسئولیت خاندان به روی دوشش هست و همه ازش حساب میبرن. حالا باید به خاطر مصلحت خانواده با دختر عمه ی بزرگش (نازلی) ازدواج کنه، ولی اون دلباخته ی دختر عمه کوچیکه است و هیچکی از این عشق مخفی امیر به پناه خبر نداره! سمت دیگه ماجرا به نازلی و پناهی برمیگرده که مثل خواهر با هم بزرگ شدن ولی هر دو از کودکی دل بستن به امیر پارسا. همین باعث میشه اونا رو به روی هم قرار بگیرن و حالا که قانون خانواده باید اجرا بشه همه چیز به هم میریزه چون پناه یا باید از این عشق بگذره یا جلوی کل خاندان بایسته...

مشخصات رمان
  • نام رمان
    ارس و پریزاد
  • ژانر
    عاشقانه، هیجانی
  • نویسنده
    زینب رستمی
  • طراح کاور
    رمان استار
  • صفحات
    3629
  • حجم
    pdf 13/8mb
  • منبع تایپ
    romanstar.ir
لینک های دانلود
اگر نویسنده این رمان هستید و درخواست حذف آن را از رمان استار دارید
کامنت ها

ورود کاربران

درباره سایت
به سایت رمان استار مرجع اختصاصی دانلود رمان های ایرانی جدید و قدیمی برای همه فارسی زبانان خوش آمدید. شروع فعالیت: آبان ۱۴۰۱، موضوع فعالیت: دانلود رمان ایرانی
دسترسی سریع
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان استار سایت دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.