دانلود رمان اُتانازی به قلم هانی زند با لینک مستقیم
قسمتی از داستان رمان اُتانازی :
به سمت کیفم خیز برمی دارم.
حتی یک ثانیه بیشتر ماندن در اینجا را نمی خواهم.
هامون اشراق بی تعادل سر جا می نشیند.
تو نمی دونی با کی در افتادی بچه اگه می دونستی جونتو کف دستت نمی گرفتی.
می گوید و سعی می کند از روی تخت بلند شود.
جیع خفه ای می کشم و دوربین را ته کیف می چپانم و مانتو را تن می کشم و هم زمان تند و تند لب می زنم.
جلو نیا! جلو نیا بهت میگم!
شبیه آدمی که الکل در رگ هایش جریان داشته باشد تلوتلو خوران جلو می آید.
بده من آبروی من بازیچه نیست، بده نذار سایه شم بی افتم دنبالت، بده من بی سر و صدا بزن به چاک.
دکمه های مانتو را رها می کنم و شال را شلخته روی سرم می اندازم.
کیفم را هم چنگ می زنم و سمت در میدوم.
دستم را که به دستگیره می اندازم موهای بلندم از پشت کشیده می شود.
جیغم بلندتر می شود و سعی می کنم پسش بزنم.
-بده من اون دوربینو…
بی آن که بدانم مشت و لگدم چه مقصدی دارند توی هوا پرتشان می کنم.
به خدا… به خدا ولم نکنی همه شهر رو می ریزم اینجا ولم کن.
هرچی بخوای خودم بهت میدم. هرچی بخوای فقط اون دوربینو بده من.
نمی دانم لگدم کجا اصابت می کند که آخ بلندی می گوید و موهایم آزاد می شود.
هول در را باز می کنم.
حقت بود یه بلایی سرت می آوردم که تا آخر عمرت نتونی سرتو بالا بگیری.
صدای لرزانش کمرم را می لرزاند.
تنم را کامل از در بیرون می برم و برای ثانیه ای می چرخم و نگاهش می کنم.
یک زانویش را روی زمین گذاشته و زانوی دیگر را در بغلش جمع کرده است و با یک دست همچنان سرش را می فشارد.
هنوز در را نبسته ام که سرش را بالا می گیرد…
“خواندن این رمان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمی شود”
برای دانلود رمان اتانازی ابتدا باید این رمان را خریداری نمایید.
شما می توانید نسخه اصلی و کامل این رمان را از طریق درگاه بانکی زیر خریداری نمایید.
قیمت ۳۲,۰۰۰ تومان
پس از پرداخت موفق لینک دانلود رمان برای شما فعال و نمایان خواهد شد.
جهت ارتباط با ما کلیک کنید
فیلمی از رابطهی جنسی یک مرد سرشناس در سرتاسر اینستاگرام پخش می شود و حسابی جنجال درست می کند! پخش کننده ی این فیلم دختر ۱۷ ساله ای هست که...