دو تا خواهر و برادرن نیکی و نیکان ... نیکی 18سالشه و پشت کنکوری و با دوستش نازگل درس میخونن و نیکان و داییش نریمان برای فوق میخونن خر خونن دیگه چیکارشون میشه کرد ؟پدرشون چندین ساله قبل فوت شده و اونا با مادرشون عاطفه زندگی میکنن و هردوشون طی اتفاقایی به عشق میرسن ... این داستان قصه هویته آدماس هویتی که از چشم های هر کسی پیداست ... و فقط کافیه که...
ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار می کنه. روزی از روزا، این دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره و نمی دونه قراره بخاطر این سس خردل زندگیشون بهم گره بخوره!...
داستان رمان درباره یک شخص سرشناس مغرور و عیاش به نام دامون پیران می باشد، او روزی یک دختر بی پناه را نجات می دهد و دختر را به خانه ی خودش می برد. دامون در قبال امنیت و جای خوابیدنی که به دختر می دهد خود دختر را طلب می کند و از او می خواهد که به هم محرم بشوند. اما نمی داند که این دختر به تازگی از زندان آزاد شده است و با نقشه وارد زندگی دامون شده تا اعتمادش را جلب کند و…