دانلود رمان آوای درنا از زینب ایلخانی با لینک مستقیم
قسمتی از داستان رمان آوای درنا :
نمی دونم هوا سرد بود یا گرم؟ آفتابى بود یا ابرى! اصلا چرا یادم نیست صبح بود یا عصر؟!
تاریخ و ساعت و فصلش هم یادم نمیاد، نه که مهم نباشه ها، نه! تو مهمتر بودى!
دیدن تو! قرار ملاقات با تو! اینقدر مهم بودى که زن یا مرد بودنتم شد نامهم!
مگه چند نفر توی دنیا مثل من شانس این رو پیدا می کنن که خالق جهان کوچکشون رو از فاصله اینقدر نزدیک ببینن؟!
نه فاصله نزدیک نه! اشتباه می کنم اگه اینطوری بگم!آخه فاصله ای نبود از تو تا من و جهان کوچکم، درست اندازه مشتت!
مشتت رو که باز می کردى من رو کف دستت بین اون شیارهاى عمیق وسط لیلی حوضک می دیدى!
من همون گنجشگی بودم که تشنه ام بود، اومدم لب حوضک، اما نه که فکر کنی غرق شدم و خفه شدم ها، نه!
تازه ماهی شدم کیف کردم بمونم همونجا! مهم نبود تو زن بودى یا مرد، پیر باشى یا جوان!
مهم نبود حرف هاى بقیه که میگفتن توى قیافه و ظاهرت یه عیب و ایرادى هست که خودت رو هشت ساله قایم کردی از چشم آدم ها. آدم ها دست خودشون نیست،
نمیتونن بفهمن اونی که یه راست رفته توی دل ها آخه چه نیازی داره به این که به چشم بیاد؟!
اونم چشم آدم هاى این دنیای تنگ و تاریک! یکی میگفت توی یکی از روزنامه های زرد خونده که صورتت سوخته و براى همین خودت رو قایم می کنی!
من در مورد تو خیلی شنیده بودم، اما راستش گوش هام جای دیگه ای گرفتار شده بود و اصلا این شنیدن ها به کارش نمیومد…
گفتم خالق جهان کوچکمی؟! می دونی بهترین من! من حس می کنم یه جوجه بودم کنار همون برکه ای که تو نُت به نُتش رو نوشتی.
وقتى سر از تخم بیرون آوردم که تو اسم قطعه معروفت رو گذاشتى “آواى درنا” ! اون موقع ها من فقط ده دوازده سالم بود.
چى حالیم بود از موسیقى؟! اما هر بار که چشم هام و بستم خودم رو کنار اون برکه، کنار اون درناى غمگینِ در حال آواز دیدم.
اون برکه شد جهان کوچک من و اهالی اون برکه هم وطن هام…
من از ساعت هاى اون روز و قبل دیدن تو فقط یه چیزاییش یادم مونده…
کوچه هاى خلوت امیرآباد با اینکه مورد حمله ساختمون های مدرن و سر به فلک کشیده قرار گرفتن اما توی هر کوچه هنوز یکی دو تا خانه باقی موندن که اصالت و طراوت اون زمان ها رو محکم بغل کردن…
هنوز به خونه ت نرسیده بودم. آدرسی که دکتر شافع واسم فرستاده بود رو از حفظ بودم. کوچه سیندخت، پلاک شصت ممیز چهار که من حتی به ممیز روی پلاک خونه ت هم حسادتم میشد و دلم میخواست جای اون بودم…
برای دانلود رمان آوای درنا ابتدا باید این رمان را خریداری نمایید.
شما می توانید نسخه اصلی و کامل این رمان را از طریق درگاه بانکی زیر خریداری نمایید.
قیمت ۲۸,۰۰۰ تومان
پس از پرداخت موفق لینک دانلود رمان برای شما فعال و نمایان خواهد شد.
جهت ارتباط با ما کلیک کنید
نورا دختری که به عشق تمام دوران زندگیش دیار اعتراف می کند و با علم به مرموز بودن دیار وارد زندگیش می شود. طی مدتی که با دیار زندگی می کند می فهمد که رازی در زندگی دیار هست که از فهمیدنش توسط دیگران واهمه دارد، در کشمکش برای فهمیدن راز دیار می فهمد که باردار است و نمی داند تکلیفش با دیاری که بچه نمی خواهد چیست تا اینکه...
رمان بسیار جذابی بود، ممنونم⚘