گاهی وقت ها خیلی دلم می گیره! نه اینکه مثلا پاییز باشه و بارون بیاد! یا اینکه مثلا عصر جمعه باشه و هیچ کاری هم برای انجام دادن نداشته باشم، نه! هیچ کدام از این ها نیست! من نه یک دختر رویایی هستم و نه یک دختر نازک نارنجی… از اون موقعی که خودم رو شناختم با مسئولیت بزرگ شدم. همیشه وظایفی را انجام دادم که دخترهای خیلی برگتر از خودم اصلا نمی دونستن که این وظایف چیست…
نهال در دام عشق پسـری به اسم ارمین می افتد در حالی که آرمین با نقشه به او نزدیک شده، خانواده نهـال از این ماجرا بی اطلاع هسـتند! در این بین رقیب آرمیـن به اسم آراد نهال را از ایران خارج می کند و...
درباره دختری نازپروده است که در نقاش مهارت دارد، او کارگاه خودش را دارد و بعد مدتی تصمیم گرفته برای اولین بار نمایشگاه برپا کند و تابلوهای خود را بفروشد. اما در نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر می کند و...
پدر تارا ناپدید می شود و مسئولیت خواهر ناتنی و همسر پدرش به عهده ی او می افتد، تارا با تمام توان خود را برای پیدا کردن پدرش به کار می برد! او در همین پیگیری و جست و جوها متوجه می شود که پدرش یک خانواده ی دیگر هم داشته است و...
خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تلاطم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید... از سختی هایش جوانه می زنم و از عشق قدرت. سالوادور داستان دختری هست که به فاصلهی یک روز از میان یک زندگی مرفه به یک زندگی معمولی سقوط می کند… و در بین تقلاهایش سالوادوری پیدا می شود که...