ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج می کنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه، ازش جدا میشه. با نابود شدن زندگی ناز، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه، این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود انتقام بگیره و تو این راه از سیاست مدار بزرگی کمک میگیره تا...
بذار از خودم برات بگم! یه بدن پر از زخم. دستایی که مدام میلرزن و یه گلو پر از بغض. روحی پر از درد و قلبی که یخ زده. یه آدم کلافه که سعی داره بخوابه. یه آدم که وقتی با خودش حرف میزنه از کلمه خفه شو زیاد استفاده میکنه. یه آدم که دیگه به چیزی فکر نمیکنه. فراموش کرده! من خیلی خستم. از صداهای بلند آدما خستم. از دور بودن خستم. از خستگی همیشگیم خستم، از تو خستم. حتی از خودمم خستم. کاش این ادما میتونستن کمی شبیه تو باشن. نبودت واقعا ترسناکه...
ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار می کنه. روزی از روزا، این دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره و نمی دونه قراره بخاطر این سس خردل زندگیشون بهم گره بخوره!...
رمان یاس سرنوشت دختریه که در دامِ سودجویی استادش قرار میگیره و مجبوره بخاطر راز بزرگِ بینشون، در مقابل کارهاش سکوت کنه… یاس و پرهام با هم یه گذشته ی تاریک دارن که هیچکس از رابطه اشون خبر نداره. رابطه ای که برای یاس از روی اجبار بوده و برای فرارش از پرهام، با عموی اون ازدواج میکنه تا پرهام بیخیالش بشه. غافل از اینکه پرهام باز هم بهش نزدیک میشه و بین هردوشون اتفاقی میفته که…
داستان درباره ی رُهام پسری خود شیفته و مغرور است که مدرک پزشکی خود را در آمریکا گرفته است. بعداز مرگ پدرش برای اداره ی بیمارستان بزرگ او، به ایران برمیگردد. رهام اعتقادی به عشق ندارد و آن را ضعف می نامد ولی روزگار او را چنان عاشق می کند که حاضر است برای رسیدن به عشق خود از هر راهی استفاده کند ولی متاسفانه...